فرشته نجاتی زن جوان ديگرى بود که قربانی وحشیگری و قساوت فرهنگ متحجر و ضد زن جمهوری اسلامی و مرد سالاری شد. فرشته از روز اول عذاب کشيد و در عذابى شديدتر جان سپرد. او در سن چهارده سالگی٬ يعنى وقتى که هنوز يک کودک بود٬ به زور به مردی شوهر داده میشود. اما به علتی که فرشته نمیتوانست با آن مرد زندگی کند٬ ازدواجشان بیش از هشت ماه طول نکشید و فرشته ناچارا به خانه پدرش برگشت که عاقبت همين اقدام به قتل او انجامید. فرشته تا روز قتلش هر روز مورد اذیت و آزار پدرش قرار میگرفت.
قتل فرشته و فرشته ها نه اولین و نه آخرین جنایت عليه زنان زير سايه نظام منحوس اسلامى است. عمال و شکنجه گران و حج رفته هاى خود جمهوری اسلامی به هزاران زن در زندانهای ایران تجاوز کردند و سرانجام پيکر زخم خورده شان را پاى جوخه اعدام و طناب دار بردند. جناياتى که هنوز ادامه دارد. سی سال استقرار حکومت کثیف و ضد انسانی جمهوری اسلامی بجز فقر٬ بدبختی٬ فحشا٬ بیخانمانی٬ شکنجه٬ زندان و ازدواجهای اجباری چیز دیگری برای زنان ایران نداشته است. مقابله با زن و ضد زن بودن رکن اساسى اسلام است و تا زمانیکه این جمهوری مرتجع ضد زن سرمایه داران وجود دارد٬ نظامى که سرشار از انگیزاسیون و جهالت و عقب افتادگی و مرد سالاری میباشد٬ ما متاسفانه شاهد تکرار این گونه قتلها خواهیم بود. منشا ضديت با زن در سرمايه دارى نهفته است. حتی کشورهایی که به لطف مبارزات کارگران و زنان حقوق زن بدرجاتى برسميت شناخته شده در آنها نيز خشونت عليه زنان تا قتل ناموسى و جنايات ديگر مرتبا رخ ميدهد. تفاوت ايران اينست که اسلام اين ماهيت ضد زن نظام سرمايه را با اسلام قاطى کرده و متحجرترين نوع خشونت عليه زن را به بازار آورده است.
قتل فرشته نجاتى در روستای کانی دینار از توابع شهر مریوان توسط شخصی بنام علی پدر فرشته صورت گرفت. تصور اين موضوع سخت است که چگونه يک پدر ميتواند فرزند خودش را سرببرد و وحشيانه غرق در خون کند! چه اندازه انسان بايد ناانسان شده باشد که مثل آب خوردن آدم بکشد؟ نشريه يک دنياى بهتر و طبعا اين نوشته را کسان زيادى ميخوانند. ميخواهم بعنوان کسى که از اين واقعه دلم بدرد آمده و بعنوان کسى که عمرى براى آزادى انسانها جنگيده ام٬ ميخواهم دعوت کنم و فراخوان بدهم که عليه اين جنايات و منشا آن بايستيد. من معتقدم در عين حال که هر روز و هر لحظه بايد براى بدست آوردن حقوق و آزادى زن تلاش کرد٬ اما رهائى انسان بطور کلى و رهائى زنان از نظام گنديده و مملو از ستم سرمايه دارى که مردسالارى را هر روز صيقل ميدهد٬ در سوسیالیسم است. انسان تنها دراين نظام ميتواند مستقل از جنسيت و مليت و هر هويتى ديگر به انسانيت خويش برگردد. به قول منصور حکمت؛ "اساس سوسیالیسم انسان است. چه در ظرفیت جمعی و چه فردی. سوسیالیسم جنبش بازگرداندن اختیار به انسان است".
سرمايه دارى و مذهب برعکس جنبش و نظام سلب اختيار از انسان جنايت در حق آنست. عليه آن برخيزيم. *